گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی
گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی

دلتنگی

مانند غـریـقی کــه پر از وحـشت آب است ،

 

می گردم و دستم پی یک تکه طناب است

 

دلتنگی و تنـهایی و انـدوه و صـبوری

 

این عاقبت تیره ی یک عاشق ناب است

 

آن مرد پر از شور و غزل، بعد تو جان داد

 

این آدم کوکی ، جسدی پشت نقاب است

 

یا مشکل ارســال پیام ، از دل مــا بود

 

یا منبــع گیــرنده ی قلـب تو خراب است

 

زایـیــده ی دردیـم و به بار آمـده ی عشق

 

در مکتب ما ، عشق فقط ، حرف حساب است

 

یک جمله بگو دلبرکم ! ... حرف دلت چیست ؟

 

عاشق شده این شاعر و ... دنبال جواب است

 م. نظری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد