گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی
گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی

تنها دل تو نیست که چون ما شکسته است 
این کاسه کوزه بر سر دنیا شکسته است 

از من یکی مپرس کجای دلم شکست 
یک جا دو جا که نیست ز صد جا شکسته است 

از بس که ذره ذره دلم را شکسته اند 
حسرت برم به آن که به یک جا شکسته است 

هر گز کسی، به بی کسی ما نمی رسد 
ما را کسی که داده تسلا شکسته است 

دیگر چگونه با دل خود, درد دل کنم 
ظالم تمام آیینه ها را شکسته است 

غم ها چه بی دریغ فراموش می شوند 
گویی تمام دست و قلم ها شکسته است 

با این همه شکست, جسورانه مانده ایم 
پل گریز پشت سر ما شکسته است 

ما یوسفیم عشق به ما فخر می کند 
ز اعراض ما غرور زلیخا شکسته است 

"قصری" برادران ز غم هم چه غافلند
یعقوب پیر عشق چه تنها شکسته است


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد