دلم زپاسِ نفس تار می شود، چه کنم
وگر نفس کشم افگار می شود، چه کنم
اگر ز دل نکشم یک دم آهِ آتشبار
جهان به دیدۀ من تار می شود ، چه کنم
چو ابر ، منعِ من از گریه، دور از انصاف است
دلم ز گریه سبکبار می شود ، چه کنم
ز حرفِ حق لب از آن فروبسته ام، که چون منصور
حدیثِ راست مرا دار می شود ، چه کنم
نخوانده بویِ گل آید اگر به خلوت من
ز نازکی به دلم بار می شود ، چه کنم
( محمد علی بن میرزا عبدالرحیم " صائب تبریزی")