گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی
گلی ز گلزار جهان ما را بس

گلی ز گلزار جهان ما را بس

از هر گلستان ، گلی

دل شکسته

         دل شکسته


ما را دل از کشاکش دنیا شکسته است


این کشتی از تلاطُم دریا شکسته است


تنها ننالم از غم ایام و جور یار


باشد مرا دلی که از صد جا شکسته است


ای گل برون نیاوردش سوزن مسیح


خاری که عشق تو بدل ما شکسته است


از آنچه پیش دوست بود در خور نثار


تنها مرا دلی بود، اما شکسته است


این حسرتم کُشد که زمرغان این چمن


بال من فلک زده تنها شکسته است


یک دل به سینه دارم و یک شهر دلستان


بازار من ز گرمیِ سودا شکسته است


ما دل شکسته از میِ مهر و محبتیم


مینای ما ز نشۀ صهبا شکسته است


هر چیز بشکند، ز بها اوفتد و لیک


دل را بها و قدر بود تا شکسته است


رنجی کجا روم ز سر کوی او که من


پای جهان دویده ام ، اینجا شکسته است


                                        " هادی پیشرفت رنجی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد