فرعشق
هر روز، زین خرابِ غم آباد می روند
جمعی که هفتۀ دگر از یاد می روند
این زندگی حلالِ کسانی که در جهان
آزاد زیست کرده و آزاد می روند
چون غنجه چند تنگدل از غم نشسته اند
آنان که همچو گُل همه برباد می روند
با غم ندارد ارزشی این عمر و ای خوشا
آنانکه شاد زیسته اند و شاد میروند
از فَرِ عشق باد صبا و نسیم صبح
با دستۀ گل ، به تربتِ فرهاد می روند
بیدادگر مباش به یاران ، که بندگان
چون گلشن از دَر تو ز بیداد می روند
" عبدالعلی نگارنده"
شعر از « گلشن آزادی » است
سروده از علی اکبر گلشن آزادی است تصحیح بفرمایید.